۱۳۸۷ اردیبهشت ۲۹, یکشنبه

سه گانه ی بهار

یک

باد تند
تندباد
ابر راه راه در دشت می دوید
با هویتی بحرانی
و درختان رقاصه های هم آغوشی او بودند
باران
آغاز گناه بود نه غاسل پلیدی
و ما
گمراهان دشت بودیم
با چتر های پاره و پاهایی مجروح.


دو

تا خانه راهی زیاد نمانده بود
سراب ها تایید کردند
و گریختند
گویی خدای را تکفیر کردند.
من حس کرده بوم که ترسی یا حقیقتی ترسای گونه در کمین است
من به بودنمان مشکوک می شدم
من به خانه رسیدن شک کرده بودم.


سه

هفت سین را که چیدم
بهار تمام شد
با خود به جای اشم وهو
ناله ی مرثیه واری
شادمانه سرودم
بی هویتم که ره گم کرده بود
در دشتی با باران دم اسب
و من
خسته و مجروح
تا اول تیر
لنگیدم.

۲ نظر:

سوره گفت...

سلام سیاوش جان،
ممنون که لینک وبنوشتتو برام فرستادی. نمی دونستم تو هم یه وبلاگ داری.
پیشنهاد می کنم اسم شاعرو پایین یا بالای تیتر بنویسی.. من موندم اینها شعرهای خودتن یا مال فروغ.. آخه بیشترشون تگ فروغ رو دارن..
یه پیشنهاد دیگه هم که دارم اینه که یه کم بیشتر بنویس.. مخصوصا واسه یه کسایی مثل من که همیشه تو مود شعر خوندن نیستن..
راستی من atheist نیستم!! ولی این شعرایی که انتخاب کردی رو دوست دارم.. این شماره سه خیلی نازه.. :)
راستی یه چیزی تو مایه هایه guest book اینجا تو بلاگر ندارین؟ اونی که من تو windows live spaces دارم یه همچین چیزی تعبیه کرده واسه نظرات کلی..
به طور کلی، وبنوشتتو دوست داشتم.. بازم سر می زنم.. تو هم بیشتر بنویس.. :)
راستی اون عکس اتاق ساره هم خیلی ناز بود..

سیاره هستی گفت...

siavashe azizam az yekesh khili khosham omad. zooodtar update kon gogol!