۱۳۹۱ بهمن ۳, سه‌شنبه

زندگی جای دیگری است

حالا با هر مشقتی و پس از گذر های بسیار از فراز و فرود این دریای طوفان خیز، خانه ای اجاره کردم. خانه ای نسبتن بزرگ در یکی از محله های خوب شمال تهران. خانه ای که اگر تلاش و کمک همسرم نبود بدست نمی آمد. تلاشی که او در خرید وسایل خانه هم خواهد داشت به یقین فضایی آرام و دوست داشتنی خواهد ساخت.
حالا که خانه ای دلپذیر از آن خود دارم زمانی ندارم که در آن سپری کنم. برایم آن جا صرفن جای خواب خواهد بود. نمی دانم چرا هیچ وقت زندگی نمی کنم. چرا به زندگی نمی رسم هر قدر می دوم و تلاش می کنم.
زندگی حقیقتن جای دیگریست.