۱۳۸۷ تیر ۲۴, دوشنبه

در گرمابه


گرمابه از جمله مکان هایی ست که من به نهایت در آن احساس اختفا می کنم. زیر دوش می روم و مدتی دراز گریه می کنم. نمی فهمم چقدر اشک می ریزم اما احساس می کنم از چشم هایم می شاشم.
در خلوت گرمابه، عریان، انگار در برابر خودم - خود بزرگ - بی هیچ نقابی محاکمه می شوم. اما محاکمه خیلی زود تمام می شود. حالا باید از این اختفا و عریانی و آن همه مواد لیز کننده استفاده ای بهینه کرد.
گرمابه ی ما وان ندارد. حتمن پدر و مادرم فکر کرده اند وان مال کفار است، یا نجاست را خوب پاک نمی کند.
اشکالی ندارد. من گرمابه های وان دار زیادی سراغ دارم که صاحبانشان انسان های مهربانی هستند که کمک به هم نوع را بزرگ ترین رسالت خود می دانند.
نکته ی عجیبی که ذهنم را خیلی مشغول می کند این است که در گرمابه ی ما یک دوش دستی مرغوب هست. در حالی که جز مادرم که به تحقیق ده سالی از یائسگی اش می گذرد مونث دیگری در خانه ی ما زندگی نمی کند. احتمال می دهم این یک حرکت فمینیستی بوده برای میهمان های مونث. اگر این طور بوده باشد باید گفت پدر و مادر هم روشن فکر و هم آشنا به مسائل جنسی زنان هستند.

۱۱ نظر:

ناشناس گفت...

خیلی دوست داشتم این مطلب رو.

ناشناس گفت...

dooshe dasti che rabti be moanas boodan dare?

ناشناس گفت...

inja nemishe harf zad

ناشناس گفت...

من که نمی تونم درباره ی حمام خودمون چیزی بگم. فکر کنم حق با sareh باشه؛ اینجا چیزی نمی شه گفت. باید تو حمام بود تا به نتیجه رسید!

1human گفت...

پاسخ به ساره:
خیلی از مونث ها با فشار آب دوش دستی - در حالی که به نواحی تناسلی شان می خورد- استمنا می کنند یا حداقل لذت بسیار می برند.

hadi گفت...

همه چیز به اینقدری که می نویسی مطلق نیست.گاهی موقع ها لازمه 4 تا 100 انداخت بال و به مسایل پرداخت.
سیاوش تو بی رحم تر از زندگی داری به مسایل نگاه می کنی...........

ناشناس گفت...

من قبلا از مرد ها شنیده بودم که می گفتند زنان با برس سر استمنا می کنند. البته آمار گرفتن از این کارها خیلی مشکل است ولی وجه تشابه ایده ی دوش دستی و برس در این است که همگی زاییده ی فانتزی ها ی جنسی مردانه است بیشتر از آن که به حقیقت ربط داشته باشد. اصولا این یکی از نشانه های جامعه ی مرد سالار است که زنان در آن به دو صورت تصور می شوند: یا مادر-گونه هستند ( دائم در حال رسیدگی بی وقفه با محبت مادر گونه به مردان) ورندیا بدکاره-گونه هستند یعنی دائم در جستجوی راه هی که خود را ارضا کنند انگار که هیچ مشغولیت فکری با آرزوی شخصی دیگری نداشته باشند . (دلم برای زنان روسپسی می سوزد که قربانی تخیلات جنسی مردان هستند چرا که آمارمی گوید بسیاری از آنان از سر ناچاری و فقر به خود فروشی رو می آورند)

ناشناس گفت...

in dige khili maskharast ke dooshe dasti vasileyi baraye erza bashe , az oon maskharetar ine ke maman babaye to be hamchin chizi fek karde bashan.

ناشناس گفت...

این نوشته و سایر نوشته ها بیان گر دیدگاه شخصی من نیستند و لزومن خواستگاهی در زندگی من ندارند. این مسئله را به تشریح در پستی خواهم نوشت.
ممنون از همه ی شما که نظر دادید.

ناشناس گفت...

من پیشنهاد میدم این "حرکت فمینیستی" رو در موج چهارم جنبش فمینیسم قرار بدیم؛ سرآغاز فصلی نو : "دسیسه ی دوش های دستی". شاید در کتابهای تاریخ نسل آینده بیاد.

ناشناس گفت...

من پیشنهاد میدم این "حرکت فمینیستی" رو در موج چهارم جنبش فمینیسم قرار بدیم؛ سرآغاز فصلی نو : "دسیسه ی دوش های دستی". شاید در کتابهای تاریخ نسل آینده بیاد.