۱۳۸۹ دی ۲۱, سه‌شنبه

چنین گذشت

دیروز من ظور خود را
در مشتی گره کرده
نخ نما شده یافتم
امروز
بیرقی پاره
بر دستان من
کفن است
آری
بر ما چنین گذشت

فردا
تو
باور نمی کنی
که راز پیروزی ما
تهی بودن دستانمان بود
و تباهی
پاداش ابدی انگیزه های بزرگی بود
که در ازل
به ما هدیه کردند

۱ نظر:

ناشناس گفت...

سلام اق داداش خوبی ؟ سربازی خوش میگذره؟ دلمون واست تنگ شده ها خیلی خیلی>همه سلام میرسونن از طرف کاکائی.منتظر دیدنت هستیم .سلام برسون به همه بخصوص پدرومادر گرامیت خیلی دوسشان داریم.عزت زیاد داشی