۱۳۹۰ آبان ۱۶, دوشنبه

گریه ی باران

با چتر
با چشمان بسته
از زیر باران می گذری
و شاید نمی دانی که من
تک تک این قطره ها را
گریسته ام روزی
می دانم.

هیچ نظری موجود نیست: