۱۳۹۱ مهر ۴, سه‌شنبه

من گریه می کنم

رنج بردن که عادت ت بشود
درد که هر روزه باشد
تو که بی سحری روزه
زوزه می کشی
گرگ می درد ت
تو می دری
از دری بسته
به سمت دیواری بلند
باز
نیستی و نمی شوی
وقتی پتوی سرپناه سرمایت
آوار هزار زمین لرزه است.

می مانی
زنده
تا دستی تو را پس از ده ها سال بجوید
دستی بر غلاده ی سگی
و چون در هیاهوی شاد وار دیگران
دستی تکان دهی
تصویر می رود
غوغا می شود

تو می مانی و انتظار
انتظار هزار زلزله.


                               سهیل نفیسی - من گریه می کنم / ترانه های جنوب


هیچ نظری موجود نیست: