۱۳۸۷ مهر ۲۲, دوشنبه

Overdose

تازه فهمیدم - بعد از ربع قرن زندگی - که از چه چیزهایی لذت واقعا لذت می برم. تازه فهمیدم چه تیپ آدمی هستم. به درد چه کاری می خورم. تازه فهمیدم که که اصلا متعهد نیستم و این همه سال ادای آدم های متعهد را در می آوردم. که مسئولیت پذیر نیستم. که خیلی بیش از حد بی تفاوتم. که خیلی سرد و بی احساسم. که از مصرف تمام مخدر ها لذت می برم و از خواندن و نوشتن.
تازه فهمیدم باید زیاد فیلم ببینم و زیاد موسیقی گوش بدم. 25 سال عمرم فنا شده و جالب این جاست فقط من بازنده ی این جریان نیستم. همه ی شما هم از داشتن یک روشنفکر یا منتقد یا فیلسوف یا روانکاو یا ... هر چیز دیگه ی بزرگی محروم شدید. به هر حال 25 سال زمان غیر قابل جبرانی است.

این نامه را در جیب پیراهنش پیدا کردند.

۳ نظر:

ناشناس گفت...

........................

ناشناس گفت...

من کی ادعای فیلمبرداری کردم؟ حالا کارگردانی بماند!!!

ناشناس گفت...

امیدوارم پیش از آن که مرگ سخت، آغوش آتشین خود را برایت بگشاید و پیش از آن که به سر نوشت این جوانک جاهل دچار شوی،
فطرت پاکت پیش مرگت شود و از این منجلاب رهاییت بخشد!!
ولی بدان که مرگ خیلی سخت است! لااقل برای انسانهایی چون من و تو...

از جانب یک دلسوخته قدیمی که دوست دارد بار دیگر تو را در لباس زیباتری تماشا کند!