۱۳۸۷ آبان ۱۲, یکشنبه

من خبی همین جام!*

چند وقتی است یک چای خانه سنتی نزدیک خانه ی ما باز شده و من تقریبن هر روز آن جا می روم. با صاحب آن جا حسابی ایاق شده ایم و چند نفر از گنده لات ها به واسطه و شخصیت و صحبت هایم برایم احترام ویژه ای قائل اند. دارم به یک وجه جدید در وجودم پی می برم که مدت ها خاموش بود. عشق لاتی. با رفتار الآنم می توانم بگویم نیاز به احترام. عقده ی نیاز به احترام.
آدم های چای خانه ای یک وجه مشترک دارند. آن طوری که میل (Desire) دارند باشند - وجود و ماهیت داشته باشند- رفتار می کنند. سعی می کنم شخصیتشان را
بدون پرسیدن سوالاتی که برای روان کاوی لازم است روان کاوی کنم. جالب این که تا حالا همه ی حدس هایم درست بوده و خیلی ها را شکه کرده ام و موجب کسب احترام شده.
اما سوالی در ذهنم گه گاهی پرسه می زند: آیا روان کاوی اشخاص بدون اطلاع و اجازه ی آن ها تعرض به حریم شخصی محسوب می شود؟ منظورم از نظر حقوقی نیست. از نظر انسانی برایم مهم است که پرایوسی دیگران را زیر پا نگذارم حتی اگر آن ها نفهمند. لطفا نظر خود را بگویید.


*اصطلاحی که لات های اصفهان هنگام دعوا برای نشان دادن اعتبار و قدرت خود در یک محله استفاده می کنند.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

اصلآ با این پیش فرض ات که:
«شخصیتشان را بدون پرسیدن سوالاتی که برای روان کاوی لازم است روان کاوی کنم» مشکل دارم.
بعید می دانم روان کاوی به این سادگی باشد.

به هر حال، مستقل از درستی یا عدم درستی این فرض تو، ورود انسان ها به تعامل کلامی، به این معنی است که آن ها در حوزه آن چه می گویند برای تو چیزی private ندارند. همین کافی ست که گفتگو با آن ها تعرض به حریم شان محسوب نشود. طبیعتآ تو می توانی بر اساس آن چه مشاهده می کنی، هر فرایند ذهنی که می خواهی را برای خودت انجام دهی.